کد مطلب:304384 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:296

مشعل توحید اندیشه
وَ اَنارَ فِی الْفِكْرِ مَعْقُولَها. و مشعل اندیشه آن (توحید) را در فضای ذهنها بر افروخت. اَنارَ: روشن شد. آشكار گردید. درخشید. پرتوافكند. «اَنارَ الْبَیْتَ؛ خانه را روشن كرد». «اَنارَ الْمَسْئَلَةَ؛ مسئله را حل كرد. حقیقت را آشكار كرد». فِكْر: اندیشه، رأی، عقیده، تصوّر، نگرانی. «فَكَرَ فِی الْاَمْرِ فِكْراً؛ در امری تأمّل كرد و اندیشید». فكر، چنانكه اصحاب منطق گفته اند، از مقوله حركت است؛ الّا آنكه منطقیان گویند: فكر، حركتی است از مبادی و مقدّمات معلوم به سوی مراد و مقصود كه آن برای جوینده، مجهول است:


وَ الْفِكْرُ حَرِكَةٌ اِلَی الْمَبادی

وَ مِنْ مبادی اِلَی الْمُرادِ


و امّا نزد عارفان، فكر، حركتی است از باطل به سوی حق، از جزء به سوی كلّ، از كثرت به وحدت، از نمود به بود، از عالم متغیّر (رفت و آمد) به عالم ثبات و از حدوث به قِدَم كه همه اینها، تعبیرات گوناگون از حقیقت واحدی است و این تعریف عارفانه برای تفكّر، در تعارض با تعریف اصحاب منطق نیست؛ بلكه برترین مصداق حركت از مقدّمات معلوم به نتایج مجهول، همین حركت از جزئیات (مقدمات معلوم) به سوی كل (نتیجه و مقصود) است. به تمثیل می توان گفت كه چون به دریا نظر كنیم، امواج و كفها و حبابها به منزله جزء و باطل و نمود و كثرت و حادث اند و متغیّر و آب كه حقیقت امواج و كفهاست، قدیم و ثابت و عین حق است. پس هر كه به دریای هستی نظر كند و ببیند كه هر دم، هزاران هزار موج می آیند و می روند و صد هزاران هزار حباب است كه هر یك، فرعون وار، باد نخوت در سر دارند و كوس «اَنَاالْحَقّ» می زنند و به طرفةالعینی محو می شوند، اگر امواج و كف را حقیقت نشناسد و در پشت امواج حادثات قدیمُ الّذات را مشاهده كند، اهل تفكّر است:


آن دیده كز این ایوان، ایوانِ دگر بیند

صاحب نظری باشد، شیرین لقبی باشد


عارف نامی شیخ محمود شبستری می گوید:


تفكّر رفتن از باطل سوی حقّ

به جُزو اندر بدیدن كل مطلق


در عرف عارفان، ماسوی اللَّه، باطل است:

اَلا كلُّ شَی ءٍ ما خَلا اللَّهَ باطِلٌ / وَ كُلّ نَعیمٍ لا مَحالَةَ زائِلٌ.

معقول: قابل درك؛ آنچه با عقل و خرد، دریافت می شود.

دختر بزرگوار پیامبر(ص) در این فقره از گفتارش به نكته بسیار ظریف و عمیقی اشاره كرده و حكایت این اعتقاد را كه خدا از انسان جدا نیست و گوهر حقیقت، در صدف دلِ صافی است و تار و پود دل با نام و یاد او درهم آمیخته و بدین روی، خودشناسی، نزدیكترین راه به خداشناسی است، با روش منطقی و عقلانی برای دریافت معنا و مفهوم توحید (لا اِله اِلّا اللَّه) حركت نموده و علاوه بر راه دل (فطرت)، راه عقل را نیز به روی جستجوگران حقیقت، گشوده است: «وَ اَنارَ فِی الْفِكْرِ معقولها». فاطمه(س) می فرماید: خدای تعالی، انسانها را به اندیشیدن و سیر عقلانی و خردمندانه برای درك و دریافت معنا و مفهوم توحید، فراخواند و با دلائل و براهین آشكار توحید (لا اِله اِلّا اللَّه)، فضای ذهنها را روشن ساخت، تا آنچه را كه دلها بدان دست می یابند و واله و شیدای آن می شوند و از پنجره دل به تماشای آن می نشینند، در قالب استدلالهای عقلانی بریزند و پایگاه اعتقادی خود را در برخورد با كوردلان و كج اندیشان، استحكام بخشند.